هیس! ازدواج بی ازدواج
نوشته شده به وسیله ی نور الزهراء در تاریخ 90/12/1:: 9:12 صبح
ازدواج، سنتی مقدس است که روح و جان دو فرد را به هم پیوند میدهد. پیوندی که بنا به آیات گهربار قرآن کریم، مایه آرامش دلهای مردان و زنان میگردد. خوشبختانه این سنت در کشور ما همچنان رایج است و بسیاری از جوانان زمانی که شرایط و سن خود را مساعد بدانند، اقدام به ازدواج مینمایند.
اما در ورای این سنت نیکو، در واقعیت امروز جامعه ما، این اتفاق مبارک به این سادگیها، تحقق نمییابد و مدتهاست طعم شیرین و ناب آن، اندکی تلخ و گس شده.
امروز ازدواج علیرغم نیاز و میل نفسانی جوانان، به یک غول بی شاخ و دم تبدیل شده و حریف قدر میطلبد. طوری که برخی جوانانی که سعی دارند میل نفسانی نیاز به همسر را، از راه های مشروع و متعارف ارضاء کنند، زیر دست و پای این غول له میشوند و تا مدتها پس از ازدواج، نمیتوانند کمر راست کنند. از آنجا که خانواده به عنوان عنصر مهم، رابطه کاملاً مستقیم با فرهنگ حاکم بر اجتماع دارد، قصد داریم برخی از اثرات این موضوع را در جامعه بررسی نماییم.
اولین موضوعی که معمولاً خانوادهها را با نوعی بحران مواجه میکند، میزان بالای مهریه است که این اواخر گویا به یک بیماری مسری اجتماعی تبدیل شده. تعداد ...! سکه بهار آزادی! بدون آنکه احتسابی در قیمت و بازپرداخت آن صورت گیرد، مهریه عروس خانم میشود.
سنت مهریه یکی از سنتهای منطقی و عقلگرایانه قرآن است که مردان را موظف میکند در ابتدای ازدواج، هدیه ای به نشانه عشق و علاقه، به همسر خود بپردازند. ولی این سنت زیبای چند صد ساله، امروز با وجود حفظ هویت خویش، به کلی تغییر ماهیت داده و در دنیای مدرن امروز، نه به عنوان هدیه ای برای شروع زندگی بلکه به عنوان پشتوانه زنان، در صورت جدایی و طلاق، در نظر گرفته شده که البته به طور غیر مستقیم، میزان و ارزش زنان و دختران نیز محسوب میشود. از این رو با افزایش طلاق در جامعه و همچنین پیدایش رقمها و مبالغ کذایی مهریهها، هر روز شاهد افزایش زندانیان، به جرم عدم پرداخت مهریه میباشیم.
هم اکنون تعداد بسیاری از نیروهای مستعد و جوان و کارآمد – با متوسط سن 25 سال- در زندانها به سر میبرند و ضمن اینکه حضور در زندانها، چه مفاسدی میتواند برای آنها به همراه داشته باشد، بخشی از عمر با ارزش آنها و انرژی که میتوانستند در جهت تولید و یا فعالیت موثر به کاربرند، هدر میرود
در برخی موارد میزان مهریهها، به قدری بالاست که پرداخت تمامی آن، به واقع، برای برخی افراد غیرممکن و غیر معقول به نظرمی رسد. امروزه همین مهریهها و عدم استطاعت در پرداخت آنها، خسارات جبران ناپذیری به پیکر اجتماع وارد نموده است که جا دارد هر چه سریع بازنگری کلی در خصوص آن صورت پذیرد. چرا که هم اکنون تعداد بسیاری از نیروهای مستعد و جوان و کارآمد – با متوسط سن 25 سال- در زندانها به سر میبرند و ضمن اینکه حضور در زندانها، چه مفاسدی میتواند برای آنها به همراه داشته باشد، بخشی از عمر با ارزش آنها و انرژی که میتوانستند در جهت تولید و یا فعالیت موثر به کاربرند، هدر میرود. از سوی دیگر مردان بسیاری، به دلیل ترس و وحشت از پرداخت مهریه به سراغ ازدواج نمیروند و سعی میکنند نیاز به ازدواج و همسر و خانواده را در خود سرکوب کرده، و نیازهای خود را در جامعه، از طرق دیگری ارضا نمایند. در این صورت به تدریج آمار ازدواج در جامعه کاهش مییابد و میتواند گسترش فساد و فحشا را به همراه داشته باشد.
خرید عروس و دامادها برای آغاز زندگی مشترک، از مواردی است که اگرچه زیبا و خاطره انگیز و جذاب میباشد، ولیکن متأسفانه در این روزگار خالی از مشکلات هم نیست. چشم و هم چشمی این روزها به یک اصل مهم فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده و عاملی شده تا صنفهایی که رابطه مستقیم با عروس و دامادها دارند ضمن اضافه نمودن برخی تجملات و تشریفات غیر ضروری به خدمات و کالاهای خود و مجبور نمودن خانوادهها به پذیرش آن، قیمتهای نجومی و غیرواقعی را بر سر آنان آوار کنند. این گونه صنفها، با علم به اینکه خانوادهها حاضرند برای حفظ آبروی خود در مراسم عروسی، هر بهایی بپردازند، تشریفات غیرضروری و قیمتهای غیر معقول ارائه میدهند.
جهیزیه عروس، یک سنت و فرهنگ ایرانی است که بنا به بخشها و شهرهای مختلف ایران به صورتهای مختلف اجرا میگردد. غرض از دادن جهیزیه از سوی والدین، یاری رساندن به فرزندان برای تشکیل زندگی مشترک بوده است تا در آغاز، بخشی از وسایل لازم و ضروری را دارا باشند. ولی امروز، عروسی که قدم به خانه داماد میگذارد اصولاً باید همه وسایل لازم و غیر لازم و تجملاتی و زینتی گران قیمت را به همراه داشته باشد. طوری که برخی از جهیزیهها در آغاز زندگی، از زندگی چندین ساله پدر و مادرهای آنها به مراتب مجللتر و مرفه تر به نظر میرسد.
چشم و هم چشمی این روزها به یک اصل مهم فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده و عاملی شده تا صنفهایی که رابطه مستقیم با عروس و دامادها دارند ضمن اضافه نمودن برخی تجملات و تشریفات غیر ضروری به خدمات و کالاهای خود و مجبور نمودن خانوادهها به پذیرش آن، قیمتهای نجومی و غیرواقعی را بر سر آنان آوار کنند
بخشی از آنچه ذکر شد امروزه به مراسم و آداب و رسوم ما ایرانیان بدل شدهاند، که علیرغم هویتهای قدیمی، ماهیتهای جدیدی یافته و نشانگر آن هستند که فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی به درستی نتوانسته خود را در جامعه حفظ کند و به تدریج از جامعه واپس زده میشود. همین تشریفات چشم نواز و مجلل، به نوعی در افزایش استرسها، فسادهای مالی، کاهش آمار ازدواج و افزایش نرخ طلاق تأثیر به سزایی دارند.
راستی تا به حال برای برگزاری مراسم عروسی، سری به آتلیهها زدهاید؟ اگر چنین اقدامی نمودهاید پس حتماً با نحوه جذب مشتری آتلیهها آشنا هستید. یک آلبوم پر از عکس عروس و دامادها و مشتریان پیشین آتلیه، در مقابل عروس و دامادها قرار میگیرد. برخی تصاویر هم متعلق به زنانی است که با حالتها و ژستهای شهوت انگیز (ظاهراً به عنوان مدل) عکس گرفتهاند. آیا میتوان اعتماد کرد که عکس شما بعدها در زمره چنین عکسهایی قرار نمیگیرد. وقتی صاحب آتلیه آنقدر امانت دار نیست که عکسهای شخصی دیگران را در مقابل دید مردان غریبه قرار میدهد، به راستی اعتماد جایز است!؟ و اگر مخالف چنین اقدامی بوده و یا هستید، تا به حال در مقابل آنان لب به اعتراض گشودهاید!؟ و یا به دلیل آنکه اعتراض دور از ادب و شخصیت اجتماعی به نظر میرسد، خاموش مانده و چنین روشهای جذب مشتری را پذیرفتهاید؟
همه موارد ذکر شده در واقعیت عینی جامعه، به بهانه تحمیل فرهنگ اجتماعی صورت میگیرد. چرا که در واقع هیچ کس را یارای آن نیست که در مقابل آنچه نامعقول و غیر ضروری میداند مخالفت کند. هیچ کس را توان آن نیست و یا از ادب اجتماعی به دور است که در مقابل برخی ناهنجاریها بایستد و مقابله و یا اعتراض کند.
بخشی از آنچه ذکر شد امروزه به مراسم و آداب و رسوم ما ایرانیان بدل شدهاند، که علیرغم هویتهای قدیمی، ماهیتهای جدیدی یافته و نشانگر آن هستند که فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی به درستی نتوانسته خود را در جامعه حفظ کند و به تدریج از جامعه واپس زده میشود
به عقیده بسیاری، این جامعه است که افراد را مجبور به انجام کارهایی میکند که دلخواه و باب میل آنان نیست و جبر اجتماع را عامل برخی ناهنجاریهای خانوادگی میدانند. ولی باید گفت چنین ادعا و عقیده ای کاملاً نادرست و نا به جا و خالی از تعقل است. چرا که جامعه به معنی جمع کثیری از افراد است که اعمال این افراد در کل جامعه منعکس میشود. بدین معنی که این تک تک افراد هستند که تعیین کننده رفتار اجتماعی درست یا نادرست میباشند. جامعه هرگز نمیتواند تغییری برای فردی به وجود آورد، بلکه افراد هستند که با عمل خود میتوانند تأثیری هر چند اندک بر کل جامعه داشته باشند. در واقع نام دیگر فرهنگ تحمیلی اجتماع، چشم و هم چشمی است که بازار داغی هم دارد و همه را ناخواسته مرید و گوش به فرمان ساخته است.
شاید لازم باشد آموزش و پرورش موثری هم برای زندگیهای خانوادگی-به عنوان عنصر مهم اجتماع- پدید آید و در جهت ارتقای سطح درک و تعقل افراد-نه صرفاً علم و دانش- آنها کوشش و تأمل جدی نماید. اجتماع امروز ما، با مشکلاتی جدی دست و پنجه نرم میکند که بخش اعظم آن به دلیل مشکلات ناشی از خانوادههاست که در جامعه سرایت داده شدهاند. افزایش فساد و فحشا، ایجاد خانه های فساد که از چشم عموم پنهان ماندهاند ولی به سرعت در حال گسترش میباشند، تا اندازه ای ناشی از کاهش آمار ازدواج میباشند و کاهش آمار ازدواج دلیلی جز کج فهمی و بدرفتاریها ندارد. برخی به بهانه تجربه تلخ دیگران از ازدواج سرباز میزنند و برخی دیگر به دلیل آنکه نه توان آن را دارند که در مقابل فرهنگ اجتماعی، بایستند و نه قادرند از پس آن بربیایند از ازدواج دوری میجویند و به ناچار به راه های دیگری تن میدهند.
و آن جوانها و آن پدر و مادرها و آن فروشندگان و عکاسها و ... ها، همه و همه خود ما هستیم، فردی از افراد جامعه ...!
ز- امیری
کلمات کلیدی : هیس! ازدواج بی ازدواج